کار مامان خرسی خیلی زیاد است بهخصوص امروز که خواهرخرسی مریض شده و مدرسه نمیرود. باید به خواهرخرسی برسد، لباس توی ماشین لباسشویی بریزد. مراقب خرس عسلی باشد. برای بچهها غذا آماده کند ولی…
بخشی از متن کتاب پس مامان خرسی کی استراحت کنه؟:
مامان رفت طبقه ی بالا و نگاهی توی اتاق انداخت. خواهرخرسی هنوز سر جایش خوابیده بود و زیر پتوها گم شده بود. مامان آرام گفت: «خرسی! بلند شو!» ولی خواهرخرسی فقط ناله کرد. مامان گفت: «وای، عزیزم!» و آرام پتوها را کنار زد. خواهرخرسی با بیحالی مامان را نگاه کرد. با صدای آهسته و گرفته گفت: «حالم خوب نیست.»
لطفاً برای ارسال نظر ابتدا وارد حساب کاربری خود بشوید
اگر تاکنون ثبت نام نکرده اید ، روی این لینک کلیک کنید